در دوران مدرن که عرصه سایبر به سرعت جایگزین عرصه های سنتی و فیزیکی نبرد شدهاند، جنگ شناختی به عنوان یکی از پیچیده ترین و مؤثرترین ابزارها برای تسخیر اذهان و هدایت رفتارهای جمعی به کار گرفته میشود. این جنگ نامحسوس و پیچیده، تنها به ایجاد اغتشاش در ساختارهای اطلاعاتی و تخریب پلت فرمهای دیجیتال محدود نمیشود؛ بلکه به طور راهبردی و دقیق، ادراکات و باورهای اجتماعی و فردی را هدف قرار داده و از این طریق، چارچوبهای روانی و فرهنگی جوامع را شکل میدهد. هدف از این جنگ، ایجاد تأثیرات پایدار بر رفتار و تصمیم گیری های اجتماعی، تضعیف بنیان های انسجام ملی و حتی تغییر مسیر سیاستها و جهت گیریهای استراتژیک کشورهاست .

ایالات متحده، با درک عمق و گستردگی این تهدید و با آگاهی از ظرفیتهای بالای فناوریهای دیجیتال، به ویژه کلان داده ها و یادگیری ماشینی، استراتژیهای چندلایهای را برای مقابله با تهدیدات شناختی طراحی و اجرا کرده است. این کشور با به کارگیری فناوری های پیشرفته همچون هوش مصنوعی و تحلیل های دادهمحور، توانسته است ساختارهایی منعطف و پویا برای مدیریت و کنترل تأثیرات جنگ شناختی ایجاد کند. دشمنان ایالات متحده نیز، با بهرهگیری از شبکههای اجتماعی، بسترهای ارتباطی و اطلاعاتی گستردهای را برای نفوذ به ذهنیت و فرهنگ عمومی جامعه هدف در اختیار دارند و از این ابزارها برای تغییر نگرشها و تضعیف پایه های اجتماعی و سیاسی استفاده می کنند این نوع از تهدیدات شناختی که بهطور مستقیم بر سیستمهای تصمیم گیری و افکار عمومی تأثیر میگذارند، نیازمند

واکنشهای فوری، دقیق و متمرکز از سوی نهادهای امنیتی و اطلاعاتی است. ایالات متحده برای مواجهه با این تهدیدات، نه تنها به تقویت زیرساختهای دفاعی خود پرداخته، بلکه در جهت هماهنگی میان واحدهای مختلف امنیتی، اطلاعاتی و نظامی، سامانه های یکپارچه و قابل انعطافی را توسعه داده است. از پردازش لبهای که به جمعآوری و تحلیل لحظهای دادهها در نزدیکی محل وقوع تهدیدات کمک میکند، تا بهره گیری از سامانه های تشخیصی مبتنی بر هوش مصنوعی که میتواند با سرعت بالا محتوای جعلی و گمراهکننده را شناسایی و بیاثر کند، هر یک از این فناوریها نقش اساسی در تقویت قابلیتهای دفاع شناختی این کشور ایفا میکنند.